سمیرا آشکاران

سمیرا آشکاران

فعال جهادی در تغسیل اموات کرونایی

مادرم تو روستامون غسال بود. من اما به طور رسمی کار میکردم. حقوق شهرداری خیلی کم بود، یواش یواش به پسرهام هم یاد دادم چطور این کار رو بکنن که تو قصه کرونا هم کمک بودند.از صبح تا ۱۰ شب سرکار بودیم. کسی کمک نمی کرد، آمبولانس میومد متوفی رو تحویل ما میداد. خانواده ها هم اگه میومدن خیلی دورتر می ایستادن و این مثل زهر، تلخ بود.
یه وقت هایی شهرداری ممانعت می کرد، می گفتند جسد هارو تیمم بدین. حتی به ما لباس هم نمی دادن! من برای خودم و بچه هام با کیسه های بزرگ زباله کاور درست کرده بودم. سخت تر از نبود امکانات، تلخی رفتار و برخورد مردم بود. در صورتی که داوطلبانه پایه کار مونده بودیم. رفت و آمد سخت بود. اقوام رفت و آمد نمی کردند. حتی بقالی سر محل راهمون نمی‌داد. اما به لطف خداوند و اهل بیت هیچ کدوم حتی تب هم نکردیم. همیشه میگم کار برای خدا باشه خودش حواسش هست.