مریم نقاشان

مریم نقاشان

هجده‌ساله بود که به‌خاطر هوش فراوان و تسلطش بر زبان انگلیسی، یکی از اقوامشان او را به تحصیل در دانشگاه کمبریج دعوت کرد؛ اما نه خودش طاقت دوری از خانواده را داشت و نه آن‌ها طاقت دوری از دخترشان را داشتند. چهار سال گذشت. کارشناسی‌ را گرفت و حالا از طرف هیئت‌علمی دانشگاه به‌دلیل نمرات ممتاز و نظر اساتید، به‌مدت چهار سال برای تحصیل در رشتة حقوق انفورماتیک، بورسیة کانادا شده بود. هیچ‌کس فکر نمی‌کرد این موقعیت را نپذیرد؛ اما زندگی در کانادا با داشتن حجاب برای مریم سخت بود؛ به‌خصوص اینکه در آزمون مشاور حقوقی سازمان ثبت و کانون وکلا هم قبول شده بود و می‌توانست در کشور خودش موقعیت خوبی داشته باشد. ده سال گذشت. حالا ده سال سابقة وکالت داشت که آن را با کلی فرازونشیب پشت‌سر گذاشته بود. این ‌بار بورسیة آلمان شد. با استعدادی که استادش در او سراغ داشت، ایمان داشت که او می‌تواند دو دوره را در کوتاه‌ترین زمان ممکن بگذراند. به‌علاوه آنجا به تخصصش هم نیاز داشتند. این‌ بار قبول کرد. دیگر خودش را آن‌قدر محکم می‌دید که می‌توانست حتی سفیر اسلام در آن‌طرف مرزها باشد. به‌محض اینکه پایش به آلمان رسید، در مسجد امام‌علی(ع) مرکز اسلامی هامبورگ نماز خواند؛ همان مسجدی که تصویر شهیدبهشتی را هرگز از یاد نخواهد برد. با خودش فکر می‌کرد، شهیدبهشتی در مدت حضورش در آلمان چه خدمت‌هایی به اسلام کرده است و دلش می‌خواست این مسیر را ادامه بدهد؛ پس شروع به گسترش‌دادن آموزه‌های اسلام کرد و در این راه با سختی‌های فراوانی مواجه شد؛ اما دست از تلاش برنداشت. چند وقت بعد در آلمان به‌عنوان کارآموز قضاوت پذیرفته شد و این‌گونه پایش به محافل قضایی آنجا باز شد. گاهی ساعت‌ها با قضات جلسه می‌گذاشت و سعی می‌کرد به آخرین روش‌های روز مسلط شود. در نهایت هم حاصل این جلسات را در کتابی به نام «گسترة حقوق حکومتی» به چاپ رساند. مریم نقاشان هم‌اکنون با دکترای حقوق حکومتی از آلمان، در ایران مشغول خدمت است و به‌گفتة خودش دوست دارد به‌عنوان کسی که در بستر انقلاب اسلامی رشد و پرورش پیدا کرد، در دنیا شناخته شود.